به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر سارین ، شعر سید حسن حسینی در بزرگداشت امیرالمومنین (ع) به مناسبت میلاد حضرت علی (ع) در حال بررسی است.
نام تو بر تاریکی پنهان من می درخشد
خورشید روح مرا از مشرق گرفت
من از باد تو در حلقه تو مستم
اگر به پایم ضربه بزنم، اگر دستم را تکان دهم
دلم از تو باختم
در ماه آیینه جانم غرق شدم
نفسی کشیدی و قفل را از روی قفس برداشتی
آن را از زمین بازگرداندی و به آسمان من بردی
من قطره ای حقیر هستم که در بیابان گم شده ام
اگر دامن تو را بگیرم، من دریای بی کران هستم
هیچ کس به لب های تشنه آب نمی دهد
ساقی خوبی باش من هم تشنه ام
ای مست، باد خوشبو
گفتی کاسه دیگه! گفتم نمیتونم…
شمعم را بدون شعله روشن می کنم
یک کپسول آتش نشانی روی زندگیم بگذار تا گرمتر شود
گفتم از جن و مرده خسته شده ام
من مشتاقانه منتظر آن هستم! تو گفتی که من …
گفتم که گفتی نشان کویت را نمی شود گفت
پس صورت پنهان یعنی من نامرئی هستم
آهسته تر سفر کن ای مخلوق اشتیاق
اگر تو را نمیخواهم، اینجا جایی ندارم
در خلوت من شبها زبانت می میرد
وسط نامت بر زبانم برقص
به طوری که قلب در سینه پر بسوزد
ای آهنگ آتش، باید تو را بخوانم…