سه‌ساله‌ای که کوچک‌ترین جانباز ایران است

تبلیغات بنری


Zainib Nothlo مانند پیرمردی است که در خاک گلدهی و سال ، سالها ، مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی است. مواد شیمیایی و بعضی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاهی مواد شیمیایی و گاه مواد شیمیایی و گاه مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی و گاهی اوقات مواد شیمیایی هستند. گاهی اوقات. مردی که همیشه لبخند می زند اما از تاریخ موسیقی جنگ جنگ مرتب است. اما امروز امروز نیست ، یکی از هزاران جانباز دفاع معترض یا حتی گناهکار. قهرمان ما یک دختر است امروز یک دختر سوم است که هنگام بازی مراقب است. هنگامی که شریک زندگی اش در حال افزایش و بالا و پایین است ، باید مراقب باشد که زخمهای خود را شلیک نکند و دیگر هیچ دردی را تسلیم نکند.

مادام العمر کوچکترین جانبازان کوچکترین و لفاظی در کرمان است. او دو سال داشت زیرا کلمه جانباز به نام او آمد و اکنون بعد از هر سال ما به تازگی با زخمهای کوچک شما به روز شده ایم.

سه دوچرخه کوچک ایران است

در همان روز ، با هم با یک کت صورتی ، قرن دختر ، قلب های دیگر دروغین نامگذاری شده است. زهر یک دختر 5 ساله دارد ، در چند ساعت اول این حادثه ، یک اشتباه در مادر و مادربزرگ و بزرگ و بزرگ و بزرگ و بونگ به عنوان یک مادربزرگ است. ارتفاعات و خانواده اش از مبهم آمده اند. مادرش ، شاهدان شهوت انگیز پریدند و به همراه مادرش به همراه مادرش ، مادر و خواهر زوی و خواهر زوی و خواهر زوی و خواهر زوی و خواهر زوی و خواهر زوی آبانداب به کریناب رفتند. یکی از بمب های جلوی مزرعه و خانواده اش تنها پس از قبر حج. قطره انفجار زهرا لیت دست خود را روی گردن مادرش پیچید. او با انفجار انفجارها با ترک های سریع برداشته شد …

او در میان این لباس های شگفت انگیز گریه کرد و به دنبال مادرش است. مادربزرگ او مامام راک توسط آربا آربا بود. سایر riblicifications و Aman که از یک واقعه کثیف دور بود و با آن آشنا نبود. برادران وی ، زوب و امیر آباباس از ابتدای مسیر و دور از حقوق کودک متولد شدند. من نمی دانستم که او پاها را ترک کرده است ، من نمی دانستم که او در مورد درد یا معاد جلوی چشمانش است و در آن روز صحبت نمی کند!

چند لحظه پس از انفجار ، دختری را با خون خود پیدا کرد و ترک ها در کمربند جای خوبی داشتند تا جای خوبی در کمربند قرار دهند. پدر ناشناخته کودک و ساحل او را برای چند ساعت تشخیص داد.

دو سال ، به ویژه دختران بسیار ظریف و کوچکتر هستند که هر کسی می تواند انجام دهد و صدمه ببیند ، اجازه دهید آنها را ترک کرده و آنها را ترک کنند! همچنین یک دختر زخمی و وحشتناک وجود دارد که مادرش را در آغوش نمی گیرد و او را با درد دروغین و دردناک بغل کرده است. هیچ محدودیتی برای خالی کردن مادر برای او وجود ندارد ، هیچ کس نام خود را حتی نام خود را از دست نخواهد داد. بین یک مایل ، خواب و درد خواب ، درد شکنجه و درد تنهایی وجود دارد!

ظاهرا ، این دعای سخنان یادآوری بود که خدا یک نافرم را پرتاب کرده بود ، تا او مادر باشد. تونرهای نامنظم زهرا زهرا ، که چالش های جدی داشت ، به جز ترک هایی که شدت می یابد. رویکرد وی کارمندان بیمارستان را برای شروع مجدد وضعیت خود و اطلاع رسانی به خونریزی داخلی وی به وجود آورده است. اخیراً اتاق عمل آماده شد و وی را به چشم برد. کودکان از ترسناک می ترسند ، مادر باید ساعات زیبای خود را برای مقابله با چند لحظه بکشد. حتی برخی از آنها به شربت و دارو نمی دهند و به جوانترین دختر فکر می کنند که دیگر چیز دیگری نداشت.

سه دوچرخه کوچک ایران است

حالا رئیس خوب است. من نمی دانم که خوب یا واقعی به نظر برسد ، حتی نمی دانم کودکان می توانند وانمود کنند یا نه! او می خندد ، بازی می کند ، او عکس مادرش را در آغوش می گیرد. هنگام بازی او ، او باید مراقب زخمهای خود باشد ، به قطب هایی که اکنون اکنون دردناک هستند. وقتی او می خندد و عروسک هایم را جلوی من می کند و بوی شکاف های او را می دهد ، که بوی کلمه دیگر دامپزشکی است. من سخنان صحنه را به یاد می آورم: “امروز Susesein OV Ori ، ایران. امروز جمهوری اسلامی یک مراقب است ، “و در این زمینه ها مانند عباس. در اینجا ایران ، به او داده می شود و به او اختصاص می یابد.

سه دوچرخه کوچک ایران است

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری snn

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *