برای اطلاع رسانی خبرنگار سیاسی سازمان دانشجویی ; کارل مارکس، نظریه پرداز آلمانی قرن نوزدهم، معتقد بود که کودتای لویی بناپارت تقلیدی از نمونه عمویش ناپلئون بناپارت بود. اما در این تقلید به جای ایجاد یک واقعه مهم و تاریخی، چیزی سطحی و پیش پا افتاده خلق کرد. به همین دلیل در کتاب «هجدهمین بروم لویی بناپارت» نوشت: «تاریخ دو بار تکرار می شود: یک بار در قالب تراژدی و بار دیگر در قالب کمدی! جمله ای که حالا به ضرب المثل سیاسی تبدیل شده و به نوعی واقعیت سیاسی خارجی دولت چهاردهم هم هست.
طلوع خورشید از غرب در دهه 90!
دهه 90 و دو دوره دولت حسن روحانی مصادیق بسیاری از فجایع دارد. فجایع در بخش های مختلف از جمله اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، منطقه ای و بین المللی. روزگاری زمزمه های زیادی درباره آب های گوورا شنیده می شد، اما با گذشت زمان مشخص شد که آن آب ها چیزی جز سراب نبودند. رویاپردازانی که آرزوهایشان مدت هاست پایتخت کشور را در رکود انداخته و زمان را به هدر داده است.
شاید مهمترین آرزوی دهه 90 مذاکره با آمریکا بود. آمریکا که در آن زمان رئیس جمهور ایران از او به «کده» تعبیر می کرد، تلاش می کرد با مذاکره فضای باز اقتصادی در کشور ایجاد کند. به یک معنا به طلوع خورشید از غرب امیدوار بود!
اما مذاکرات ایران و آمریکا در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام کلیدی بود و ایران نیز این توافق مضر را امضا کرد. با این حال، سالها از پایان ماه عسل برجام میگذرد و دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، بدون آسیب رساندن به منافع آمریکا از این توافق خارج شد و تحریمها علیه ایران را همراه با استراتژی حداکثری بازگرداند. فشار تحریم ها به گفته محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در آن زمان لغو شد اما بعداً مشخص شد که تحریم ها لغو نشده، بلکه تعلیق شده است! موضوعی که بعدها خود ظریف هم به آن اعتراف کرد.
اما به زودی مشخص شد که خورشیدی که قرار بود در غرب طلوع کند، در خارج وجود ندارد و ایران با یکسری مسائل لاینحل مانده بود که دولت وقت برای حل آنها تلاش زیادی نکرد. مسائلی که به نوبه خود باعث نارضایتی و مشکلات فراوانی شد.
با شکست برجام، دولت وقت سعی کرد راه های دیگری را بیازماید، اما این راه از درون نبود و از بیرون دنبال می شد. راه هایی از جمله تصویب FATF، برجام 2 و 3 از طریق مذاکره با آمریکا. همان آمریکایی که خودش از برجام خارج شد و یکی از مهمترین فرماندهان ایرانی سردار قاسم سلیمانی را در فرودگاه بغداد در یک عملیات تروریستی به هلاکت رساند.
در واقع فاجعه دولت دو ساله روحانی این بود که در داخل کشور همه چیز برای مذاکره متوقف شد و همه راه حل ها از خارج آمد. و نه حتی از کشورهای مختلف دنیا، بلکه فقط از طریق آمریکا! فاجعه ای ویرانگر که در دهه 90 رخ داد و امروز نشانه هایی از تکرار آن دیده می شود. اما این بار نه در قالب یک تراژدی، بلکه بیشتر شبیه یک کمدی تلخ است که تلخی آن می تواند ایران را به گریه بیاندازد!
مذاکره؛ دولت اصلاحات غلط
پس از یک دهه تجربه در دهه 90، اکنون دولت چهاردهم با همین رویکرد زندگی می کند. روحیه مذاکره، لغو تحریم ها، برجام جدید و پیوستن به FATF. همان مواردی که بارها در دهه 90 مطرح می شد.
عراقچی، وزیر امور خارجه دولت چهاردهم، اظهار داشت: ما همچنان آماده ایم بدون معطلی وارد مذاکرات سازنده درباره برنامه هسته ای خود شویم. مذاکره برای توافق. فرمولی که می بینیم همان فرمول قدیمی برجام است که اعتمادسازی به برنامه هسته ای ایران در ازای لغو تحریم هاست. در این زمینه ما آماده مذاکره هستیم.»
«فوتیم مهاجرانی» سخنگوی دولت چهاردهم نیز گفت: آمادگی داریم دوباره درباره برنامه هسته ای و رفع تحریم ها صحبت کنیم. با این حال، دولت ترامپ احتمالا در دوره جدید خود به موضوع هسته ای محدود نخواهد شد و حداکثر فشار را بر ایران اعمال خواهد کرد. بنابراین این نوع راه حل که فقط مذاکره را ببینیم مخصوصاً با دولت مد نظر اصلاح طلبان یعنی آمریکا راه نیست، بلکه راه نادرست با رگه هایی از احساسات گرایی است که نه تنها دهه 90 بلکه سال های گذشته دهه ها ثابت می کند که این اشتباه است. تجربه هاشمی رفسنجانی در زمینه گروگانهای آمریکایی در لبنان، قرار دادن ایران در محور شرارت توسط رئیسجمهور آمریکا، حتی پس از تلاشهای محمد خاتمی برای کاهش تنش و… نمونههایی هستند که نشان از این خطا دارند. هدف قرار گرفته است. مسیر دولت چهاردهم که امیدوار به کاهش تنش در آمریکا و غرب است.
حتی در دهه 80 که امروز اصلاح طلبان مخالف سیاست خارجی آن دهه هستند، تجربه ای نه از آمریکا، بلکه از اروپایی ها در این زمینه وجود دارد و آن تعلیق غنی سازی ایران در آن دهه است. تعلیقی که قرار بود برای مدت کوتاهی باشد، دو سال به طول انجامید. علی لریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی گفت: اروپایی ها در اولین اقدام خود به ما پیشنهاد دادند که برای چند هفته توقف کنیم. ما موافقت کردیم. این کار دو سال ادامه داشت و در نهایت یک طرح مضحک به ما ارائه شد. – تنها هدف این بود که برنامه ما دو سال به تعویق بیفتد.
نمونه باش نه درس آموز!
کمتر از 6 ماه از آغاز به کار دولت چهاردهم می گذرد که قیمت ارز و برخی موارد اساسی افزایش یافت. معضلی که نارضایتی های اجتماعی را افزایش داده و مردم و طبقات پایین را بیشتر در تنگنا قرار داده است. اگرچه اصلاح وضع موجود هزینه های خود را به همراه خواهد داشت، اما این رویکرد نه تنها موثر بلکه مخرب نیز خواهد بود.
مشکل نیز از زمانی شروع می شود که برخی افراد این موضوع را بهانه ای برای مذاکره می کنند. مذاکره البته ذاتاً اشتباه نیست، اما بی فکری و تامین منافع ملی از سوی طرف های مقابل به نفع کشور نخواهد بود.
در واقع اگر دولت چهاردهم بخواهد همان مسیری را که در دهه 90 طی کرد، طی کند، سرنوشتش مانند دولت همان دهه خواهد بود. دهه ای که در آن اصلاحات اساسی در داخل انجام نشد و تلاش معقولی برای تامین منافع ملی از بیرون صورت نگرفت. یک دهه از تاریخ سیاسی ایران درسی برای نسل های آینده است. مسیری که دولت چهاردهم باید از آن دوری کند.
ممکن است بپسندید
-
جریمه دیرکرد بیمه موتور؛ روزانه ۱۰ هزار تومان است
-
کلباء مقابل النصر با حضور قدوس، قایدی و مغانلو
-
افزایش ۴۰ میلیون مترمکعبی انتقال گاز نسبت به سال گذشته/ ۱۷ دیماه، ۸۷۲ میلیون مترمکعب گاز انتقال داده شد
-
فیلم کوتاه از نگاه هیات داوران فیلم فجر ۴۳؛ از تشبیه فیلم کوتاه به هنر مینیاتور تا بهترین مسیر ورود به سینما
-
مشکلات آموزشی و بهداشتی سیستان و بلوچستان برطرف میشود